نویسنده:
- احمد بستانی(استادیار علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی)
چکیده:
اندیشههای سیاسی را عموماً به دو دسته واقعگرا و آرمانگرا تقسیمبندی کردهاند. در سنت اندیشه سیاسی اسلامی هر دو جریان مزبور را میتوان بازجست. به عنوان نمونه اندیشه شیعی و فلسفی عموماً وجوه آرمانی قویتری دارند و اندرزنامهها با واقعگرایی سیاسی نسبت بیشتری دارند. در مقاله حاضر نشان خواهیم داد اندیشه سیاسی اهل سنت و جماعت اندیشهای است واقعگرا و بر دو عنصر مهم مبتنی است: نخست فاقد وجوه پیشینی است؛ بدین معنا که از تجربههای تاریخی منتج میشود و پس از واقعیت موجود و برای تبیین و مشروعیت بخشی به آن ظاهر میشود و دوم اینکه تغلب یا قدرت عریان و زور را به عنوان اصل مشروعیت بخشی میپذیرد. نکته جالب توجه این است که در طول تاریخ به تدریج شاهد این هستیم که هرچقدر مشروعیت شرعی و ویژگیهای آرمانی نظریه خلافت کم رنگ میشود تأکید آن بر زور و خشونت افزایش مییابد. از همین روی میتوان تحولات نظریه خلافت در دوره میانه اسلامی را برمبنای تحولات تاریخی نهاد خلافت مورد مطالعه قرار داد. این مقاله با تحلیل اندیشههای فقها و متکلمان برجسته اهل سنت و جماعت از مکاتب مختلف (به ویژه ماوردی، غزالی، ابنتیمیه و خنجی) نشان میدهد که توجیه خشونت عریان و زور در نظریه خلافت با افول مبانی مشروعیت نهاد خلافت نسبت مستقیم داشته است.
کلیدواژهها: واقعگرایی، اهلسنّت و جماعت، تغلب، خلافت، مشروعیت
- در سامانه عضو شوید.
- کیف پول خود را شارژ کنید.
- فایلهای مورد نظر خود را با فرمت PDF دانلود کنید.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.